بهش دروغ میگم. یه عذاب خاصی وجودم رو فرا میگیره.

صبح بیدار میشم. حس میکنم میخوام همه چیو عوض کنم. میرم زیر درخت کاج وسط حیاط خونه وایمیستم. نگاه میکنم به آسمون. گردنم رو دریای ستون فقرات معلق میشه. با حرکت ابرا موج میخوره‌.

دستم رو میگیرم زیر آب خنک. یکم آب میخورم. آب روی دستم یخ میزنه. اهمیت نمیدم. ظهر میشه. هنوز یخ روی دستم باز نشده. دستم تغییر رنگ داده و سیاه شده.

یک هفته ی بعد من دیگه دست راست ندارم و بعدش عادت میکنم با دست چپ بنویسم.

به دروغاش گوش میکنم و لذت میبرم. آتیش روشن میکنم. قبلا بنزین رو گذاشتم تو جایخی. قالب های مکعبی یخ زده ی بنزین رو میریزم روی آتیش. نمیفهمم چی میشه. این فقط یه آزمایش بود. یخ ها دونه دونه پرت میشن به سمتم. وقتی بهم برخورد میکنن منفجر میشن. انگار میخوان انتقام بگیرن. من میسوزم. تمام پوست بدنم رو از دست میدم. پس از یک سال درمان پوست چروکیده و بدرنگی روی گوشتم رشد میکنه. هیچ مویی ندارم. ۹۰درصد بیناییمو از دست دادم.

تلویزیون رو روشن میکنم. نتایج کنکور رو اعلام میکنه. حدود ۴۰ روز طول میکشه که اسم همه با رتبه هاشون بگه. اسمم رو میشنوم. اقتصاد دانشگاه شیکاگو. اه من دوست داشتم برم ام بی ای سیاتل.

بار و بندیلو میبندم. سوار نیسان گاوی که ارث پدربزرگه میشم و از کالیفرنیا به سمت ایالت واشینگتون راه میفتم. چون بهرحال میخوام برم سیاتل.

به بیمارستان سیاتل گری میرسم. مردیت، جورج، ایزی، الکس، و حتی شپرد اونجا هستن. یه سلام الیکی میکنیم و بعد میرم شیکاگو.

اونجا مردم خیلی مذهبی ان. مقنعه مو جلوتر میکشم. حراست ایراد میگیره که خانوم چرا مقتعه تون آرم هلو کیتی داره ما که گفته بودیم با آرم بن تن بیاین. مجبور میشم برگردم لس انجلس و مقنعه مو عوض کنم.

تو راه برگشت با مرد ایده آلم آشنا میشم و باهاش ازدواج میکنم. بعد از ۸ سال ۸تا بچه میارم. دانشگاه هم که ول.

به سرم میزنه. همه رو ول میکنم و میچسبم به درس و جایزه ی فیلدز میگیرم. بعنوان دومین زن در دنیا. یک زن اهل ایرلند شمالی. با لهجه ای شبیه لهجه ی جِیمی.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بارقه های سیاسی مسکن هاشمی جراحی زیبایی روزانه های یک تراپیست آرایه هنری Erick جهان گستر درخواست امداد خودرو