کار هایم خیلی عقب افتاده اند. مثل انسان های به درد نخور این چهار روز را فقط هدر کردم با خوش گذرانی های بیهوده. باید سرم را بکوبانم به دیوار. چون مغزی درونش نیست مطمئنا.

حس تنفر از خودم پس از اینگونه برهه ها را همیشه تجربه میکنم. حس یک مفلوک افلیج را دارم که مغزش هم کار نمیکند. عیبی ندارد. تجربه نشان داده وقتی تحت فشارهستم کار های خارق العاده میکنم. اما سوال اینجاست که چرا قبل از رسیدن در دقیقه ی ۹۰ کار هارا به پایان نمیرسانم.

دوتا پروژه دارم برای انجام دادن. و اولین امتحان پایان ترم شنبه ی هفته ی آینده شروع میشود. و هیچ راهی ندارم، جز اینکه سرم را محکم و با شتاب به دیوار بکوبانم و درس بخوانم.

دیگر وقتی برای هدر دادن نیست. سفر تمام شد. اما خیلی دیر تمام شد.

انواع و اقسام فحش ها مثل موسیقی از ذهنم میگذرند که نثار خودم میکنم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نوشته های معشوقه نرم افزار دانلود آهنگ و فیلم , سریال با زیرنویس فارسی سانسور فرکتال هنر یاد مدرسه نمونه ابن سینا « زمانی » بخیر آنتی بادی RadioJavanMusic " سورین سایت | Surin-Site " سبز لند فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیک