از تباه شدن زحماتم میترسم.

بار ها تغییر مسیر دادم. ترم یک دانشگاه به چیزی فکر میکردم که خیلی غیر ممکن بود. بلند پروازی های کورکورانه میکردم. هیچوقت اطلاعاتم کافی نبوده. هر روز میفهمم که دیروز چقدر احمق بودم.

خوشهالم که اینطوری شده. خیلی عجیبه ولی چرا همه چیز انقدر به نفع منه. شاید هم نیست. شاید دارم سقوط میکنم ولی توهم پرواز بهم دست داده. این افکار من رو خیلی سردرگم میکنه. من دارم تلاش میکنم. من هر روز اطلاعات جدید پیدا میکنم و چیزای جدید یاد میگیرم. اما ناراحتم چون اطلاعات فردارو هنوز ندارم.

من اگه یک قدم اشتباه بردارم راهی واسه برگشت وجود نداره. این واقعا دلهره آوره.

من دروغ گفتم. به یکی دروغ گفتم. به یکی ‌که در حقم لطف کرده بود و الان وقتش بود که قسمتی از لطفش رو جبران کنم. اما حقیقتش اینه که در حال حاضر هیچ چیزی مهم تر از برنامه هام نیست. نمیتونم از ثانیه ای بگذرم.

این سرود ملی یک کشوره. یک کشور.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یه گیاهِ خاردارِ در حالِ رشد Jon آسمان کویر آموزش - تولید - عرضه TXT_FUN موسسه حرف آخر Jen Tracy سایت فایل سرچ Hayat MedTour | fertility treatment in Iran | IVF in Iran